چهارسال ساختن ابزاری که خودم به آن نیاز داشتم
توی این مطلب از بین مطالب بلاگم، میخوام اختصاصش بدم به پارچ و درمورد چهارسال توسعه پارچ براتون بنویسم. امیدوارم بتونم خودم رو مجاب کنم که طولانی بشه این یکی :)
شروع داستان
اول از همه بزارید شروع کنم که از کجا شروع شد. من یک نوجوان بودم با کلهای پر از باد و یک سری ایده که توی سر داشتم، اون موقع مطالب بلاگ حقیری رو دنبال میکردم و کارهایی که میکرد رو دوست داشتم. معمولاً هم خودم با توزیعهای لینوکسی مشکلات زیادی داشتم مثلاً با فونتها مشکل داشتم، با مخازنشون مشکل داشتم و از اینکه هی بخوام چیزهای ریز رو از اول شخصی سازی کنم خوشم نمیومد. برای همین ایده ساخت یک توزیع به ذهنم خطور کرد.
در جستجوی بیس (اختراع دوباره چرخ)
خب منطقاً این یکی از مواردیه که خیلی درگیرش بودم شخصاً، روایتهای زیادی از توسعه پارچ وجود داره یک عده میگن پایابرآرچ عه یک عده دیگه یک چیزای دیگهای میگن، ولی حقیقت اینه که برای بیس من دنبال یک بیس درست و حسابی بودم و اون موقع چیزهایی که مدنظرم بود دبیان بود و فدورا. خب فدورا که منطقاً با وضعیت مخازن تحریم و داغونش نمیشد و دبیان هم که بعد ۲ سال به موزه نرمافزارهای آزاد باستانی تبدیل میشد.توزیعی که اون موقع استفاده میکردم آرچ بود و برای همین به سراغ اون رفتیم. و اسم پروژه رو پارچ که مخفف پرشین آرچ هستش قرار دادیم.
اینکه میگم رفتیم، یک نفر دیگه هم بود ولی حضورش اونقدر باقی نموند که بخوام کردیت بدم، مشارکتهایی هم که روی پروژه کرده بود اون موقع هم توی بازنویسی پروفایلی که انجام دادیم اکثراً چون بهشون نیاز نبود حذف شدن.
وقتی که من پروژه رو شروع کردم سیستمی که زیر دستم بود یک لپتاپ دل inspiron 1564 بود که ۲ گیگ رم داشت و یک پردازنده i3 نسل یک که بعدها این رمش شد ۴ گیگ. برای تست توزیع محدودیتهای زیادی وجود داشت، عملاً استفاده از ماشین مجازی برای من ناممکن بود توزیع رو باید روی گیتهاب بیلد میکردم بعد دانلود میکردم بعد تست میکردم و......
اولین نسخه پایدار پارچ، مشکلاتی که بود تا این نسخه بیاد بیرون
اولین نسخه پایدار پارچ زمانی که عرضه شد مدت زمان زیادی صرف این شده بود که به یک هسته پایدار برسیم تا بشه روش نسخه بیلد کرد. مشکلاتی که وجود داشت اون موقع این بود که لایو آرچایزو میزکار رو بالا نمیاورد، بستهبندی هایی که من کرده بودم ایراد داشت و تمها داغون بودن، پلاسما میومد بالا ولی صدا نداشت و.....
از همه بدتر کالامارس بود که عین آدم کار نمیکرد، هنوز که هنوزه ما با این موجود مشکل داریم :))) بدترین نرمافزاریه که یک فرد میتونه بسازه......
امکانات نسخه اولیه
نسخه اولیه که عرضه شد، هیچی نداشت. حتی کانفیگ فونت هم بعداً اضافه شد به توزیع، از سری چیزهایی که میشه گفت داشت این بود که خیلی مینیمال بود. فکر کنم هنوز روی گیتهاب برای دانلود باشه. ما حتی قرار بود یک نسخه i3 هم جدای پلاسما داشته باشیم (اولین نسخهای که از پارچ عرضه شد با پلاسماست، پارچ میزکار پرچمدارش پلاسماست) اما نسخه i3 توسط همون دوستمون که کردیت نمیدم بهش طی دوسال بدقولی هیچوقت عرضه نشد. میشه گفت یکی از شکستهایی که پروژه اوایلش خورد همین بود و ما با بدقولی های همین دوستمون خیلی عقب افتادیم که حالا بعدها ادعا کرده بود که ما کارهاش رو داریم همینطوری در پارچ استفاده میکنیم که باید بگم نه، اینطور نیست.
لحظههای مهمی که با پارچ داشتم
یکی از لحظههای مهمی که با پارچ داشتم به شخصه میتونم بگم که وقتی بود که اولین مشارکتها رو با پروژه روی پروژههای بالادستی انجام دادیم که من چندتاشو اینجا لیست میکنم:
۱- رفع مشکل کیبورد در میزکار phosh
۲- رفع مشکل زبان فارسی در کالامارس
۳- ازسرگیری ترجمه پلاسما (این حالا مشارکتکننده داره و نمیشه همش رو به اسم پارچ زد اما دلیلی که این کار رو قبول کردم و الان سرگروه ترجمه شدم پارچ بود)
۴- مشارکت روی گنوم و ترجمه گنوم
همکاریهایی که صورت گرفت
ما یک سری همکاری داشتیم، یعنی چیزهایی که اصلا با کمک بقیه ممکن نبود. مثلاً با کمک تیم اندور او اس تونستیم اولین پیادهسازی از سیستمدی بوت رو داشته باشیم، با کمک کچی او اس تونستیم یکی از بزرگترین مشکلات پارچ رو حل کنیم.
چالشها
خب این یک مورد فکر کنم نوشتنش باعث حاشیه میشه، از نوشتن بخش مربوط به جامعش صرفنظر میکنم.
بزرگترین چالشی که هرکسی توی ایران بابت توسعه یک محصول میخوره، اینترنته. متاسفانه خیلی از ابزارهای مورد نیازمون یا تحریمن (داکر و گیتلب) یا فیلتر (کدبرگ و ....) که این کار رو خیلی سخت میکنه. البته من این نوید رو به همه بدم، یک سری تحقیقات انجام دادم که میخوام روی پارچ پیادهسازیشون کنم که اون بخش تحریمش رو بتونیم دور بزنیم به صورت پیشفرض بدون اینکه لطمهای به سرعت اینترنت وارد بشه یا دیتایی از کسی گرفته بشه.
لحظات شیرینی که من رو به ادامه دادن مصمم تر کرد
خب، جدای از لحظات خیلی تلخی که بوده توی پروژه و نمیخوام بنویسمشون :) میام و از لحظات شیرینی که اتفاق افتاده نام میبرم.
- ثبت شدن پارچ در دیستروواچ
- نسخه پارچ موبایل
- گرفتن پاینفون از دانیال بهزادی عزیز برای توسعه بهتر پارچ موبایل
- جذب شدن یک تیم توسعه جوان و پرشور برای توسعه پارچ دبیانی
- ایجاد یک جامعه کاربری خوب توی فروم پارچ و همینطور کسایی که در تکمیل ویکی پارچ مشارکت کردن.
تصمیمات سخت
این رو هم اینجا اضافه میکنم، سختترین تصمیمی که گرفتیم بستن گروه تلگرامی پارچ بود. یکی از جاهایی که خیلی باعث حاشیه و هدررفتن انرژی میشد مدیریت همین گروه بود، اما چرا؟
خب ما یک قانون داشتیم که این گروه مخصوص پارچ عه، فقط هم درمورد پارچ جواب میدیم و اگر سوالی پرسیدید صبر کنید یکی جواب میده. اما متاسفانه همونطور که میتونید حدس بزنید یک سری اتفاقاتی رخ داد که مارو مجبور به بستن این گروه کرد :) الان در فروم پارچ البته میتونید درمورد هرچیزی که دوست داشتید سوال کنید:
آینده پارچ
خب آینده این توزیع که مشخصه، من تا جایی که بتونم ادامه میدم، جدیداً جامعه کاربری بهتری هم پیدا کردیم و همینطور من یکمی در رفع مشکلات خودم پختهتر شدم. منتظر رلیز تابستانه پارچ هم باشید.
حس شخصی من
چهار سال پیش پارچ رو شروع کردم، نه تیم بزرگی بود، نه برنامهی مشخصی برای آینده. فقط یک ایده بود و چند روز و شب بیخوابی پشت سر هم. کمکم اون چند کامیت تبدیل شد به یک سیستمعامل کامل که امروز روی دستگاههای زیادی مثل موبایل میتونه اجرا میشه.
این مسیر ساده نبود. از مشکلات فنی عجیب گرفته تا محدودیتهایی مثل سانسور مخازن، همهچیز رو تجربه کردم. ولی همین چالشها باعث شدن پارچ فقط یک پروژهی فنی نباشه، بلکه بخشی از زندگی من بشه.
هر نسخهی جدید، هر باگی که برطرف شد، هر ایمیل و پیامی که از کاربران رسید، همه برای من یک یادآوری بود که این کار ارزش ادامه دادن داره. فهمیدم متنباز فقط کد نیست، یک ارتباطه بین توسعهدهنده و کاربری که شاید هیچوقت ندیده باشمش ولی نتیجهی این کار رو لمس کرده.
برای من، پارچ فقط یک سیستمعامل نیست. چهار سال گذشته باعث شد به چشم خودم ببینم که پشت هر پروژهی آزاد، سالها تلاش، آزمون و خطا، و امید خوابیده. این تجربه برای من، هم یک مسیر فنی بود و هم یک مسیر شخصی که هنوز ادامه داره.
و یک تشکری هم بکنم از تیم پارچ، بخصوص دوست خوبم هیکاری که توی این راه توسعه پارچ خیلی کمک من کردن. همینطور تشکر ویژه بکنم از احمدرضا طراح گرافیک پارچ، از عرفاکس، از پارسا رنجبر عزیز، دانیال بهزادی عزیز و سایر دوستانی که در این راه به ما خیلی کمک کردن.
و همینطور یک تشکر بزرگ از جامعه پارچ که طی این چهارسال با وجود مشکلاتی که داشتیم، از رفتارها بگیر تا باگهای آزاردهندهای که در طی امتحان تکنولوژیهای جدید پیش اومد.
متشکرم از همه با آرزوی دنیایی آزاد :)
پینوشت: حس میکنم اونقدری که میخواستم طولانی نشد، اما خب من یکمی الان سردرد دارم و بیشتر از این هم نمیتونستم بنویسم. کلیات رو نوشتم و حالا اسمی هم از دوستانی که بودن نیاوردم. بعداً یک مطلب خیلی جامعتر وقتی که وقت آزادتری داشته باشم و شرایطش مهیا باشه مینویسم :)
کامنتها
نظر خودتان را بنویسید! با هر حساب متصل به فدیورس میتوانید نظر خود را بنویسید (مانند ماستودون)
بارگیری کامنتها...